playmate_p⁴³

*ساعت ۲۱ عمارت کیم تهیونگ
تهیونگ ویو:
حوصله هیچ کاری و نداشتم جوری که حتی سر معالمه امروز نرفتم لعنت بهت جئون ات .
●صدای زنگ گوشی بلند شد jimin
تهیونگ: چیه؟
جیمین:پاشو بیا سر معامله یارو داره بازی در میاره
تهیونگ:ولش کن برو شرکت
جیمین: ولش کنم؟ زده به سرت؟ میدونی چقدر ضرر میکنیم ؟
تهیونگ: من نمیدونم هرکاری میخای بکن.
جیمین: سرت خورده به سنگ؟پاشو بیا سر معامله
تهیونگ:انقدر رو مخم راه نرو پس من چرا توی احمق و فرستادم سر معامله ها؟ که کارتو درست انجام بدی
جیمین:انقدر چرت نگو ، منتظرم
تهیونگ:....
.............................................................................‌‌‌.
سه جون: به به به جناب کیم بلاخره چشممون به جمالتون روشن شد
تهیونگ:(نیشخندی زد و یه ابروشو انداخت بالا دوتا دستش تو جیب شلوارش بود دور یه جون چرخید و زیر گوشش گفت) بازی داری در میاری؟
سه جون:(سرشو به نشانه تایید تکون داد)
تهیونگ:چند؟
سه جون:۱۰۰میلیون بزار روش
تهیونگ: او چه خوش اشتها
سه جون:زیر ۲۰۰ میلیون دلار معامله نمیکنم
تهیونگ:۲۰۰ میلیون ؟ باشه صبر کن
●سمت جیمین رفت ۱۰ مینی پیشش بود و داشت حرف میزد . حرفش که تموم شد با نیش بازش سمت سه جون اومد
*: قر... قرباننن
سه جون: بنال
تهیونگ: ....
*: انبار مهمات انبار مهمات اتیش گرفته
تهیونگ:اینم ۲۰۰ میلیون دلار ضرر
سه جون:(عصبی دندوناش رو رو هم فشار داد خیلی خودشو کنترل کرد اون انبار کل داراییش بود انبار اصلی اونجا بو خیلی بیشتر از ۲۰۰ میلیون دلار توش جنس بود یهو با همون حالت پوزخندی زد و گفت)
سه جون: شنیدم عاشق شدی. "جئون ات" اینه درسته؟
اوم خوش سلیقه ای جدا از فیسش بدن خوبی داره
دیدگاه ها (۱)

playmate_p⁴⁴

سلام جوجه هاببخشید یه مدت نبودم راستش شرایط زیاد اوکی نیست ا...

playmate_p42

playmate_p41

رمان جیمین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط